به گزارش فارس، 10 برابر شدن ترانزيت سوخت به افغانستان از مسير ايران، اين ظن قريب به يقين را بوجود آورد كه نيروهاي ناتو از سوخت ترانزيت شده استفاده ميكنند.
هيچ دليل واضح ديگري براي افزايش سوخت وارد شده به افغانستان وجود ندارد زيرا جمعيت مردم به يكباره افزايش نيافته و كارخانههاي توليدي افغانستان هم كه نيازمند به سوخت باشند نيز افزوده نشده است.
پاكستان شاهراه سوخت ناتو
عمده ترين راه تداركات سوخت نيروهاي ناتو مسير كراچي – تورخم – جلال آباد است.
اين مسير كه شاهرگ تداركاتي ناتو به شمار ميرود پس از سال 2005 به شدت ناامن شد به گونه اي كه تنها در سال گذشته صدها تانكر سوخت نيروهاي ناتو توسط طالبان در خاك پاكستان و افغانستان به آتش كشيده شدند.
همزمان با چالشي شدن اين راه، دولت پاكستان نيز با استفاده از فرصت در دست داشته به منظور امتيازگيري فشارهايي را بر آمريكا وارد ميكرد كه نمونه آن بستن مرز تورخم در آبان ماه بود.
مجموعه اين عوامل باعث شد تا ناتو در تكاپوي مسيرهاي جايگزين شود.
درخواست ناتو از ايران
برخي كشورهاي عضو ناتو كه روابط حسنهاي با ايران داشتند، از جمهوري اسلامي ايران درخواست كرده بودند تا به محمولههاي غيرنظامي آنان كه سوخت نيز شامل بود، اجازه ترانزيت به خاك افغانستان را بدهد كه با پاسخ منفي ايران مواجه شدند.
معامله ناتو با تاجران افغانستان
بر اساس برخي گزارشها، حدود 30 درصد سوخت افغانستان از مسير ترانزيتي ايران تامين ميشود كه اين ميزان به طور عمده از كشورهاي آذربايجان، تركمنستان و عراق تامين ميشود.
منهدم شدن پياپي تانكرهاي سوخت در مسير پاكستان و عدم موافقت ايران با ترانزيت از مسير خود، ناتو را وادار كرد تا به منظور حل مشكل، به تاجران افغان روي آورد و با عقد قرارداد، سوخت مورد نياز خود را از طريق مسيرهاي ترانزيتي ايران تامين كند.
تاجران افغان نيز با استفاده از قوانين ترانزيت و بدون توجه به اين كه سوخت مورد نياز ناتو از كشوري ترانزيت ميشود كه كشورهاي عضو ناتو بنزين را بر آن تحريم كرده اند اقدام به فروش سوخت به نيروهاي ناتو كرده اند.
توان مالي ناتو در مقايسه با مردم افغانستان
3 برابر شدن ترانزيت سوخت به افغانستان از مسير ايران وفور سوخت را در بازار افغانستان در پي داشت و ناتو نياز خود را به سادگي تامين ميكرد.
به دنبال آگاهي جمهوري اسلامي از اين اقدام غيرقانوني ناتو، ايران را بر آن داشت تا نخست سوخت ترانزيتي به افغانستان را متوقف كند و سپس از مقامات افغان بخواهد تا راهكاري اتخاذ كنند تا مصرف كنندگان اين سوخت فقط مردم افغانستان باشند.
در اين زمان و پس از رايزني مقامات دو كشور، روزانه به تعدادي تانكر متوقف شده در مرز اجازه ورود به خاك افغانستان داده شد و تعداد اين تانكرها با توافق هيئت افغان سفر كرده به تهران مشخص شده بود.
از آنجا كه فقط 30 درصد سوخت افغانستان از مسير ايران تامين ميشود و اين سوخت به طور عمده در ولايتهاي غربي به مصرف ميرسند بايد افزايش قيمت برطرف ميشد و نياز مردم به سوخت تامين ميشد اما چنين اتفاقي رخ نداد به دليل اين كه ناتو به شدت به اين سوخت نياز دارد و با استفاده از توان مالي بالا سوخت را با قيمت گزافي خريداري ميكند.
به نقل از منابع آگاه، از 30 تانكر سوخت وارداتي به داخل افغانستان بيش از دو سوم آن توسط ناتو خريداري ميشود و آن چه به دست مردم افغانستان ميرسد بسيار كمتر از نياز آنان است.
اين اقدام ناتو هدفدار است زيرا علاوه بر تامين سوخت مورد نياز، بر مشكلات مردم ميافزايد و پروژه ايران هراسي را در قالب اقتصادي دامن ميزند.
عوامل تشديد كننده وضعيت فوق
در كنار مجموعه عوامل فوق، عوامل ديگري نيز باعث افزايش قيمت سوخت در افغانستان شده اند كه از جمله آنها محدوديت تردد كاميونهاي سنگين حامل سوخت در مسير حيرتان – كابل است.
بخش عمده اي از سوخت مورد نياز افغانستان از كشورهاي شمال افغانستان مانند ازبكستان تامين ميشود و
هر ساله با رسيدن فصل سرما و ريزش برف، مسير حيرتان - كابل به خصوص گردنه هاي تونل سالنگ، براي تردد كاميونهاي سنگين غيرممكن ميشود.
اين عامل سبب ميشود كه حمل سوخت توسط كاميونهاي كوچك و با ظرفيت محدود صورت گيرد.
سالهاي گذشته نيز در زمان بارش برف و به خصوص در زمان انسداد تونل سالنگ كه تنها راه ارتباطي با مرز حيرتان است افزايش مواد سوختي در افغانستان مشهود بود.
گروههاي تنشزا در افغانستان
بخش زيادي از فضاي بوجود آمده در افغانستان ناشي از تلاش گروههايي است كه آرمان آنها بر هم خوردن روابط ايران و افغانستان است.
اين گروهها كه بخشي از آنان در بدنه دولت افغانستان هم نفوذ دارند، با استفاده از ابزارهاي مختلف اوضاع را متشنج ميسازند تا روابط حسنه 2 كشور را متشنج سازند.
شكي نيست كه تظاهرات برگزار شده در شهرهاي كابل و هرات با تلاش اين گروهها انجام شده است.
رسانهها و چشمپوشي از واقعيتها
از زمان شروع اين سناريو، رسانههاي افغانستان بدون كند و كاو درباره حقيقت ماجرا، يك جانبه به قاضي رفتند.
البته احساس انسان دوستانه آنان درباره انعكاس مشكلات مردم در فصل سرد زمستان قابل درك و ارج است اما برخي رسانهها به منظور متشنج كردن اوضاع و تهييج افكار عمومي با چشم پوشي از اصل ماجرا و اين كه ناتو چگونه با تمكن مالي خود مردم افغانستان را قرباني ميكند، به تحريف اخبار پرداختند.
شايد اگر رسانههاي افغانستان به جاي دامن زدن به جو موجود، به ريشه يابي اين مطلب ميپرداختند، معضل تانكرهاي سوخت و مشكل مردم مظلوم افغانستان مدتها قبل حل ميشد.
انتظار از دولت افغانستان
جمهوري اسلامي تعهد دولت افغانستان براي رسيدن سوخت به مردم افغانستان را شرط حل اين مشكل بيان كرده است و از مقامات دولت افغانستان خواسته است تا ميزان سوخت مورد نياز را اعلام كند اما تعلل دولت افغانستان در اين مورد تامل برانگيز است.
در شرايط موجود نيز كه روزانه يك ميليون ليتر سوخت از مرزهاي ايران وارد افغانستان ميشود، هيچ تغيير چشمگيري در اوضاع مشاهده نميشود و اين مطلب هوشياري دولتمردان افغان را ميطلبد تا علل آن را بررسي كنند و در صورتي كه تاجران اين سوخت را در اختيار ناتو قرار ميدهند با آن مقابله كنند.
بدون شك تداوم اين وضع به نفع هيچ يك از طرفين نيست و فضاي بياعتمادي را بين 2 طرف در پي خواهد داشت.
بهتر است تا هر دو كشور همسايه، همزبان و هم دين تلاش مضاعفي را براي حل اين مشكل نه چندان پيچيده به خرج دهند و مانع سوء استفاده سودجويان و مغرضان شوند.
نظرات شما عزیزان: