خاطرات منتشر نشده جواني نمايندگان ملت از دوران پيروزي انقلاب
خاطرات منتشر نشده جواني نمايندگان ملت از دوران پيروزي انقلاب
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

حجت الاسلام سيد يونس موسوي؛ عضو كميسيون قضايي مجلس در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعي باشگاه خبر فارس «توانا»‌ اظهار داشت: متولد سال 1335هستم؛ در سال 1350در شيراز طلبه شدم و از ابتداي نوجوانيم مقلد امام‌خميني(ره) بودم.

وي افزود: در سال 52 شروع به سخنراني كردم؛ آن زمان مردم قيروكارزين كه يكي از شهرهاي استان فارس است پس از درگذشت مرحوم ايت الله بروجردي از رساله آيت‌الله خميني تقليد مي كردند و در اين خصوص وظيفه‌ام سنگين‌‌تر شده بود.

* بيداري‌هاي شبانه به همراه دوستان و مطالعه كتاب انقلاب امام (ره)

وي ادامه داد: همراه مردم در سال 1356 كه اوج انقلاب بود من هم در قيرو كارزين فعاليت داشتم و پيامهاي و نوارهاي امام كه از شيراز به دست مي‌رسيد را بين مردم قيروكارزين پخش مي‌كردم؛ ‌يك جلد كتاب «انقلاب آمام»‌ توسط شخصي بنام «آتش‌زخم» از طريق نجف و دبي به دستم رسيد و شبهاي پنجشنبه با تعدادي از پزشكان و اساتيد دانشگاه جمع مي‌شديم و در خصوص محتويات آن به بحث و گفتگو مي‌پرداختيم.

عضو كميسيون قضاي مجلس با بيان اينكه ‌مطالب آن كتاب برگرفته از سخنراني امام در سال 42بود گفت: مطالب آن كتاب در شهر نجف جمع آوري شده و به چاپ رسيده است و هم اكنون نيز آن كتاب را نگه داشتم.

حجت‌الاسلام موسوي بيان داشت:‌ ساواك مرا شناسايي كرد يكي‌دوبار دستور دستگيريم را صادر كرده بود. اما به ياري خدا موفق به اينكار نشد؛‌پس از پيروزي انقلاب اسناد به دست رسيد كه بيانگر ساواك براي دستگيريم بود.

* جمعيت 5 هزار نفره ساواك را ترساند

وي با اشاره به اسناد ومداركي كه رژيم براي دستگيريم برجا گذاشته بود افزود: پس از آتش زدن سينما ركس آبادان در قير و كارزين سخنراني داشتم كه بيش از 5هزار نفر در آنجا شركت داشتند؛‌طبق مدارك به دست آمده از ساواك متوجه شدم جمعيت زياد آن شب ساواك را ترسانده بود و در برگه نوشته بودند «ما براي دستگيري او رفتيم اما آن قدر جمعيت زياد و نيروهاي ما كم بود كه ترسيديم او را دستگير كنيم».

عضو كميسيون قضاي مجلس بيان داشت: يكبار ديگر هم در شهر فيروز‌آباد تعداد زيادي پيامهاي امام و نوارهاي ايشان را با خود حمل مي‌كردم و سوار بر ميني بوسي‌در حركت بوديم؛ داخل ميني‌بوس تنها من روحاني بود در آن موقع افسرجهرمي را درجهرم ترور كرده بودند و ساواك از اين موضوع بسيار ملتهب بود ؛ بين راه دختر خانمي كه متوجه مدارك همراه من شده بود از من خواست تا كيفم را به او بدهم من هم كيفم را با پا به سمتش هل دادم.

حجت‌الاسلام موسوي ادامه داد: كمي جلوتر كه در حركت بوديم يك استوار به نام دهقان وارد ماشين شد و يك راست به سمت من آمد و من را گشت و چون چيزي پيدا نكرد از ميني بوس پياده شد و خوشبختانه اين بار هم ساواك موفق به دستگيريم نشد.

*اهداي خون جوانان براي كمك به مجروحان قيروكارزين

وي با بيان اينكه تظاهرات و تجمعات مردمي عليه رژيم در شهر قير وكارزين هر روز بيشتر از پيش مي شد گفت:‌ دو سه ماه به پيروزي انقلاب مانده بود و مردم قير و كارزين همچنان عليه رژيم تجمع مي‌كردند. در يكي از كه تظاهرات كه مقابل ژاندارمي قير و كارزين بود 3 نفر شهيد و 7 نفر مجروح شدن ؛‌به منزل امام جمعه جهرم حسين آيت الهي(ره) رفتم و از ايشان كمك خواستم و او از جوانان خواست تا براي مجروحان خون اهدا كنند و گروه جوانان براي خون دادن و كمك به مجروحان صف كشيدن كه اين حركت انسان دوستانه شديدا مرا تحت تاثير قرار داد.

اين نماينده مجلس اظهار داشت: يكي از شبها كه در شيراز كه حكومت نظامي بود از جهرم برمي‌گشتم؛ساعت 10:30شب بود و نيم ساعت از حكومت نظامي گذشته بود و تا منزل فاصله زيادي را بايد طي مي‌كردم؛ ‌در فكر اين بود كه چطور خود را به منزل برسانم كه يك مرتبه ماشين جيپ ارتش در مقابل پايم ايستاد.

*گفت و گو با ساواك در شب حكومت نظامي

وي ادامه داد: يك افسر با دو سروان پياده شدند و از من سوال كردند «اينجا چه كار مي‌كني» با توجه به اينكه جهرم از شهرهاي انقلابي بود و ساواك به اسم آن حساس بود به آنها پاسخ داد «از فيروزآباد مي آيم كه درجواب گفتن چه مسافري هستي كه به همراه خود چيزي نداري.

حجت الاسلام موسوي افزود:‌ از من تقاضا كردند كه با آنها بروم تا مرا به منزل برسانند؛ پيش خود گفتم حتماً مي خواهند دستگيرم كنند اما خود را نباختم و بدون اينكه ضعفي از خود نشان بدهم سوار بر ماشين شدم؛‌بين راه سوال پيچ مي‌كردند كه از امام چه خبرداري؟ گفتم:خبر درشهرهاي بزرگ،است و از شهرهاي كوچك كه ما در آن هستيم خبري نيست آنها در جوابم گفتن: چطور خبر نداري؟ آخوندها از زيرزمين تا آسمان هفتم از همه چيز خبر دارند.
و اين باعث خنده‌ام شد.

اين نماينده مجلس ادامه داد: نزديك منزل به اشتباه سركوچه‌اي را نشان دادم و به آنها گفتم اينجا منزلمان است و آنها گفتند، اينجا كه ماشين تو نمي‌رود » از آنها تشكر كردم و گفتم:‌ مانعي ندارد بقيه راه را خودم مي‌روم و دست تقدير بار ديگر مرا ياري كرد.

وي گفت: بالاخره در شيراز بوديم كه خبر آمدن امام را اعلام كردند البته ما خيلي دلمان مي‌خواست كه در تهران بوديم اما امكانات براي رفتن ما محيا نبود به همين منظور بي تابانه شب‌ها را تا صبح بيدار مي مانديم و جريانات انقلاب را از طريق تلويويزن دنبال مي كرديم.

اين نماينده مجلس در پاسخ به اين پرسش كه هم اكنون پس از 32سال پيروزي انقلاب اسلامي وقتي به آن سالها نگاه مي كنيد چه احساسي داريد، گفت: در دهه فجر همين امسال جشني را به اين مناسبت با حضور 335دانشجوي ورودي امسال قيروكارزين برگزار كرده بوديم؛‌در اين جشن فيلمي از تظاهرات آن سال را پخش كردند كه قسمتي از اين تصاوير به بنده اختصاص داشت و با ديدن تصوير لاغر با ريش مشكي خودم احساس آن سالها زنده شد.

*سرمايه انقلاب اسلامي امانتي در دست جوانان

حجت الاسلام موسوي در پاسخ به اين پرسش كه خواسته شما از جوانان براي حفظ ارزشهاي انقلابي چيست، بيان داشت: در جشن دهه فجر امسال در جمع دانشجويان قير وكارزين خطاب به آنان و همه جوانان گفتم،آن زمان روز انقلاب و تثبت نظام بود و ما تا آنجا كه توان داشتيم به وظيفه خود عمل كرديم.

‌وي ادامه داد: امروز هم اين سرمايه مقدس نظام مقدس جمهوري اسلامي را به دست جوانان مي‌سپاريم و اين جوانان هستند كه بايد سكان داركشتي نظام باشند و با حفظ اين نظام و تبعيت از رهبري خدمتگزاري كنند؛ تا ما بتوانيم همواره سرافراز باشيم و قله رفيع علم و فن‌آوري را يكي پس از ديگري فتح كنيم.
 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: