يادداشت/
يادداشت/
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

فيلم جدايي نادر از سيمين را مي‌توان به نوعي سه‏گانه اصغر فرهادي قلمداد كرد كه از «چهارشنبه ‏سوري» آغاز شده و در فيلم «درباره الي» به كمال رسيده است و به احتمال فراوان در فيلم «جدايي نادر از سيمين» به پايان مي‌رسد. محور مشترك هر سه فيلم «شناخت» است.
شناختي نو كه بعد از حادثه در فيلم براي شخصيت‌هاي فيلم آغاز شده است و در ذهن تماشاگر ادامه مي‌يابد و تا چند روز به درگيري ذهني تماشاگر تبديل شده و در خواب و بيداري او را رها نمي‌كند.

آنچه فرهادي را به كارگرداني تبديل مي‌كند كه بعد از سه فيلم بلند مخاطبان به احترامش كلاه از سر برمي‌دارند و بازيگران مشهور بعد از به‏عهده گرفتن نقشي در فيلمش به‌عنوان رزومه موفق دوران بازيگري خود از آن ياد مي‌كنند، حادثه‏محور بودن فيلم اوست كه فرهادي مجموعه حوادث باورپذير را به ظرافت در كنار هم قرار مي‌دهد كه هيچ مخاطبي در ايمن‌ترين كنج خيالش در پي تبيين چرايي‌ حادثه نيست.

به طور مثال در فيلم پيشين او «درباره الي» بهانه سفر، شناخت «دختري به‏نام الي» است كه معلم دختر سپيده يكي از شخصيت‏هاي فيلم است و الي را براي ازدواج با احمد انتخاب و به او پيشنهاد مي‌كند و براي شناخت بيشتر الي دوستان اسباب سفر مهيا مي‌كنند و روانه شمال مي‌شوند و بعد از سفر در سكانسي كه اسباب طرب قشر متوسط ايراني كه شامل قليان، پفك، تخمه و نوشابه مي‏شود مهيا است، از سر مستي به تحليل شخصيت الي پرداخته و او را دختري نجيب و مناسب براي احمد مي‌دانند اما حادثه‌اي ناخواسته كه ممكن بود هرگز اتفاق نيفتد و الي عروس شاخه گل اقاقيا شود، اتفاق افتاد و بعد از حادثه هركسي از ظن خود به تحليل شخصيت الي پرداخت كه اندك زمان گذشته الي فقط نجيب بود.

فرهادي در خلق حادثه باورپذير چنان استاد است كه زندگي شخصيت‌هاي فيلم را به قبل و بعد از حادثه تقسيم مي‌كند و در فيلم نيز به‏هنرمندي به تصوير مي‌شود، از جمله ميزانسن پاياني و فراموش نشدني فيلم درباره الي است كه ماشين در ساحل گير كرد و شخصيت‌ها در پي خارج كردن ماشين در شن هستند و اين ميزانسن نمادي از رهايي شخصيت‌هاي فيلم براي رهايي از حادثه مرگ الي است كه مي‌تواند در تك‏تك زندگي شخصيت‌هاي فيلم تاثير‌گذار باشد.
فيلم «جدايي نادر از سيمين» تصوير‌گر جدايي زوج جوان متعلق به طبقه قشر متوسط ايراني است كه زن هواي زندگي در خارج از ايران دارد، شوهر نمي‌پذيرد و روانه دادگاه‌ خانواده مي‌شوند؛ شوهر كه پدر پيري دارد، بعد از جدايي ناگزير به گرفتن پرستار براي پدر مي‌شود. به همين دليل ساده پاي زني از قشر پايين‌تر از طبقه متوسط به داستان باز مي‌شود اما براي اينكه اين دو قشر (فرادست و فرودست) امكان گفت‏وگو را از دست داده‌اند، حوادثي اتفاق مي‌افتد كه هر دو نماينده از اين دو قشر در پي باز كردن كلاف خود از زندگي است. اما اين كلاف به دليل اينكه درد مشترك نيست، باز نمي‌شود.
«جدايي اوليه نادر از سيمين» كه بيشتر شبيه شوخي بود و با اشاره دوباره مرد امكان اين داشت كه چراغ خانه مشترك روشن شود، در پايان خاموش مي‌شود و فرزند 11 ساله ناچار در پايان بايد بين پدر يا مادر يكي را براي زندگي انتخاب كند و فيلم با هزاران اما و اگر در ذهن مخاطب پايان مي‌پذيرد و با پايان اين فيلم فرهادي همان‌طوري كه در پايان نشست رسانه‌اي بيست و نهمين جشنواره بيان مي‌كند، بايد براي ساخت فيلم بعدي در پي موضوعي ديگر باشد چرا كه ديگر در اين موضوع حرفي براي گفتن ندارد هرچند كه استاد باشد.

--------------------
يادداشت از رحمت رمضاني
--------------------
 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: