فرهنگ تنبلی و بی خیالی
فرهنگ تنبلی و بی خیالی
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

فرهنگ تنبلی و فرهنگ بی خیالی

دوستی که به مدت چهارسال در کشور آفریقایی بورکینافاسو زندگی می کرد، از فرهنگ عمومی مردم سخن های شگفتی به میان می آورد که برایم بسیار جالب و شگفت انگیز و در همان حال عبرت آموز بود. وی در امور چندی در حوزه مردم شناسی اشاره می کرد که برخی از آنها را برای درک موضوع دراین جا تکرار می کنم.

 

وی می گفت: در بورکینافاسو برخی از قوانین چون مقررات راهنمایی و رانندگی، از قانون بیرون رفته و تبدیل به فرهنگ و آداب و رسوم اجتماعی شده است. از این رو شمار اندکی پلیس رانندگی همانند دیگر کارمندان در ساعات خاص روز در سرکار خود حاضر می شوند؛ چرا که مردم در نبود ایشان نیز همانند زمان حضورشان عمل می کنند. برای دوچرخه ها و موتورسیکلت سواران، خطوط مشخصی است که با خطوط اتومبیل سواران جداست. چراغ های راهنمایی آنان تنها دو رنگ قرمز و سبز را به نمایش می گذارد. سپس هریک از گاریچی ها و دوچرخه سواران و دیگران با چند ثانیه تاخیر از چهارراه ها می گذرند.

درغیر ساعات اداری و درشب ها هیچ پلیسی را در خیابان ها نمی توان دید، در حالی که شهر در امنیت کامل است و هیچ سرقت و درگیری وخشونتی رخ نمی دهد. در مدت چهارسال زندگی در بورکینافاسو حتی چهار دعوا و نزاع خیابانی ندیدم. وقتی با مردم برخورد می کنی لبخند از صورت و چهره شان دور نمی شود. با خوشرویی در مغازه ها و خیابان ها با یکدیگر روبه رو می شوند. اگر در ایران این اصطلاح بارها تکرار شود که روزی روز به روز است، در آن جا به آن عمل می کنند. بانک های کشور، چیزی به نام حساب پس انداز ندارند، چرا که پول می بایست همیشه در گردش باشد و حساب جاری تنها نظام مفید کشور است. اگر پول از مدتی بیشتر در حساب باقی بماند به سبب نبود گردش، جریمه به آن تعلق می گیرد. وام های آن با بهره دو و سه درصدی است. مردمانی قانع هستند و به آنچه دارند بسنده می کنند. اهل صرفه جویی اند و ارزش کالا و خدمات را می دانند. اگر کسی برق داشته باشد، تنها یک مهتابی کوچک برای روشن کردن اتاقی که نشسته استفاده می کند. رادیو و تلویزیون یک موج می خرند تا کمتر از برق و باتری استفاده کنند و هزینه ها را کاهش دهند. بهای یک ماهه برق برای دو و سه لامپ و یک یخچال فریزر و تلویزیون رنگی سیصد هزارتومان به پول ایران در آغاز دهه سه هزار میلادی است.

به نظر وی مردم بورکینافاسو، مردمی مهربان، آرام، شاد، شاکر و قناعت پیشه هستند. ریشه این رفتار را می بایست در فرهنگ آنان جست؛ چنان که رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی را نه به خاطر جریمه ومانند آن بلکه برای رعایت حقوق انسانی یکدیگر مراعات می کنند و قوانین و اجرای آن برایشان فرهنگ شده است.

اما دوستی دیگر می گفت: به نظرم، ریشه برخی از رفتارهای این مردم را باید در تنبلی آنان جست وجو کرد. البته من به این شخص حق می دهم تا چنین داوری را داشته باشد، ولی رعایت قانونی چون راهنمایی و رانندگی بی حضور حتی یک پلیس و نظم اجتماعی و امنیت بالای آن را نمی توان به تنبلی نسبت داد.

به نظر می رسد که باور روزی روز به روز است و نیز قناعت طبع ایشان و یا بسنده کردن به لقمه ای بخور و نمیر، توجیه تنبلی ایشان باشد؛ چرا که همین تنبلی افراطی ایشان موجب شده تا کشور در مسیر رشد و سازندگی نیفتد و عقب افتاده ترین کشورهای جهان و آفریقا شود.

می بایست میان اموری چون تنبلی و قناعت تفکیک قایل شد؛ چرا که تنبلی عدم تلاش برای بهره گیری از مواهب خدادادی است، درحالی که قناعت به معنای مصرف کافی و به دور از اسراف و تبذیر و بسنده کردن به داشته ها بی چشم به دیگران است. بنابراین انسان می تواند در همان حال که کار می کند و درآمد بسیار کسب می کند به اقل ها اکتفا کند و خود را به زحمت و رنج نیفکند و چشم به داشته های دیگران نداشته باشد.

مفهوم حقیقی بی خیالی و قناعت

این که گفته می شود انسان می بایست بی خیال باشد، به معنای بی کاری و تنبلی نیست؛ بلکه بی خیال به این معناست که در گوشه ای ننشیند و با خیال بافی و توهم کوزه روغن خویش را در بازار به بهایی گزاف بفروشد، زنی و فرزندی از اعیان به دست آورد و هنگام تنبیه او را به چوبی چنین بزند که عصایش را برمی آورد و به کوزه روغن خیالات می زند و آن را می شکند. انسان خیال باف با توهمات خویش زندگی می کند ولی انسان بی خیال، به جای این که این گونه در گوشه ای به خیال بافی مشغول باشد به واقعیت ها و توانایی های خویش و مقتضیات و ظرفیت بیرونی و درونی می نگرد و براساس آن با توکل بر خدا با تلاش خویش زانوی اشتر خویش را می بندد تا نگریزد. بنابراین هرگز بی خیالی به معنای تنبلی و عدم اهتمام و توجه و تلاش نیست، بلکه به معنای رهایی از خیال بافی و توجه به واقعیت ها و تلاش و کار است. چنان که پذیرش تقدیر یعنی سرنوشت به معنای پذیرش مالکیت و ربوبیت الهی است که برای هر چیزی قدر و اندازه قرار داده است و این که با یک کوزه روغن نمی توان میلیاردر شد و زنی از اعیان و اشراف ستاند؛ بلکه با همان روغن چوپانی زنی از ایل و طائفه چوپانان از کفو خویش برگزید. بنابراین هرگز مفاهیمی چون تقدیر و توکل و مانند آن با تلاش و کوشش و عمل تضاد و تناقضی ندارد.

آن که تنبلی کرد نباید به معنای قناعت تلقی شود و این که امنیت اجتماعی و رعایت حقوق یکدیگر فرهنگ شود به معنای بی خیالی و تسامح و تساهل نیست. بنابراین می بایست در داوری و قضاوت ها به این نکته توجه داشت که آن ها را در هم نیامیزیم و هر چیزی را در سرجایش به درستی تحلیل کنیم.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: