الا ای برف!
چه می باری بر این دنیای ناپاکی؟
بر این دنیا که هر جایش رد پا از خبیثی است
مبار ای برف!
تو روح آسمان همراه خود داری
تو پیوندی میان عشق و پروازی
تو را حیف است باریدن به ایوان سیاهیها
تو که فصل سپیدی را سرآغازی
مبار ای برف!
.
.
.
سوزی که برف داره،بارون نداره/معرفتی که تو داری،هیچ کس نداره!
.
.
.
لذت داشتن یه دوست خوب توی یه دنیای بد مثل خوردن یه فنجون قهوه گرم زیر برفه!
درسته که هوا رو گرم نمی کنه ولی تورو دلگرم میکنه
.
.
.
امیدوارم روزای زمستونیت مثل دل من که از عشق تو لبریزه گرم باشه
روزای زمستونیت قشنگ
.
.
.
امسال زمستون خیلی قشنگه چون با تو آغاز میشه!
با تو نیستم با کفشمم
.
.
.
یه گاز از دماغت میدی؟
(از عاشقانه های خرگوش و آدم برفی)
.
.
.
خیلی از یخ کردن های ما از سرما نیست!
لحن بعضی ها زمستونیه!
.
.
.
تو اگر باز کنی پنجره ای سوی دلت/میتوان گفت که من چلچله باغ توام
مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف/سخت محتاج به گرمای توام
نظرات شما عزیزان: